delbar21

عاشق تنها

تويي عاشقترين تنهاي دنيا ............. منم خسته ترين مغموم دنيا

تويي صادقترين حرف رو لبها ............. منم غمگين ترين راز تو دلها

تويي زيبا طلوع صبح فردا ...............منم اينجا غروبي مثل شبها


تويي همچون قناري شاد و شيدا ...... منم مثل كلاغي رو درختا


تويي آشفته دل مغرور و رعنا............. منم همراز و همراه يه رويا


تويي عشق و محبت توي قلبها...........منم ديوونه مثل موج دريا


تويي تنها تويي ياد غريبها..................منم فرياد بي پايان غمها


تويي شاخه گل سرخ صدفها...............منم تنها شقايق توي صحرا


تويي آب زلال اشك چشمها................منم مرداب سرد توي دشتها


تويي عاشقترين تنهاي دنيا.................منم خسته ترين مغموم دني

 

 

+نوشته شده در شنبه 11 تير 1390برچسب:,ساعت18:30توسط سامان | |

 

انقدر مستم که بی قایق به دریا می روم

 

یا به عشقم میرسم یا غرق دریا می شوم

 

 

 

 

 

 

+نوشته شده در شنبه 11 تير 1390برچسب:,ساعت17:52توسط سامان | |

نفرین به تو ای غریبه

 

به تو که روزی اشنا ترین لحظه هایم بودی!

 

سکوت خسته و قلب شکسته ام را ببین با من چه کردی؟

 

ایا تاوان عاشق شدن و عاشق بودن این است؟!

 

اگر چنین است پس نفرین بر عشق...

 

روزگار تنها شدنم را در جاده ی انتظار می گذرانم

 

نفرین به تو ای غریبه...

 

باز میان شقایق های سرخ گم خواهم شد

 

میروم تا شاید این بار غریقی را با خیلی از امواج

 

محبت به سوی ساحل مهربانیم بکشانم

 

چیزی بگو چیزی نخواهم گفت

 

سکوت های سر به زیر از کودکی با من است

و من این بار میخواهم عاقلانه ببینم نه عاشقانه...

+نوشته شده در شنبه 11 تير 1390برچسب:,ساعت14:32توسط سامان | |

نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن


ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ...


کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ...


کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم


و دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است


میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم...


کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم...


میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود


میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت ...

+نوشته شده در شنبه 11 تير 1390برچسب:,ساعت12:24توسط سامان | |

+نوشته شده در شنبه 11 تير 1390برچسب:,ساعت12:18توسط سامان | |

شب سر قبرم که میای
دفتر شعرتم بیار
ورق بزن هق هقمو
تو بغض تلخ انتظار
بشین کناره قبر من
درد دلامو بشنو
دلم گرفته نازنین
برات یه سینه حرف دارم
کنار این خاک صبور
غربتمو حوصله کن
تو خط به خط گریه هات
خاطره هامودوره کن
می خوام بگم یادت نره
خاطره هامون و
عزیز نه نمی گم گریه نکن
اشک بریز اشک بریز
یادت نره یه روزی
قلب پر از غصه و سرد
غربت چشمان تورو
با گریه هاش ترانه کرد
تنهایی بد جوری داره
حوصله مو سر می بره
حاله تو بدتر از منه
حال من از تو بدتره
بازم بیا بازم بیا
ترانتو تو گوش لحظه ها بخون
بذار تا آروم بگیره
یه کم کناره من بمون
بذار صدای گریه مون
گوش زمین و کر کنه
بذار که اشک من و تو
گونه عشق و تر کنه
بذار خدا ببینه
که من و تو مال هم بودیم
جواب بی جوابی
سوال حال هم بودیم
گریه کن گریه کن
این جا آخر خط ظریف احساس کسی
به ما گیر نمی ده
کسی ما رو نمیشناسه
گریه کن گریه کن
آخه عشق تو اینجا غریب و بی کسه
غربت قبر من
از اون اشکای تو مشخصه
حالا که سهم من از چشات
هیچی به جز خاطره نیست
یه یادگاری از خودت
رو سنگ قبرم بنویس
یه یادگاری از خودت
رو سنگ قبرم بنویس

+نوشته شده در شنبه 11 تير 1390برچسب:,ساعت11:37توسط سامان | |

از من آزرده مشو،

ميروم از خانه ي تو،

قبل رفتن تو بدان عاشق و بي تقصيرم،

تو اگر خسته اي از دست دلم حرفي نيست،

امر كن تا كه بميرم به خدا مي ميرم...

+نوشته شده در شنبه 11 تير 1390برچسب:,ساعت11:8توسط سامان | |

چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید:
چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟
چرا لبخندهایت آنقدر بی رنگ است؟
اما افسوس...
هیچ کس نبود. همیشه من بودم و من و تنهایی پر از خاطره.
آری با تو هستم...
با تویی که از کنارم گذشتی...

 و حتی یک بار هم نپرسیدی چرا چشم هایت همیشه بارانی است؟!

+نوشته شده در شنبه 11 تير 1390برچسب:,ساعت9:51توسط سامان | |

برای تویی که عشقم هستی می نویسم


برای تویی که یادت پر کرده تنهایی هایم را


برای تویی که وجودم عشق توست


برای تویی که احساسم تمام احساس توست


برای تویی که تمام وجودم در وجودت غرق گشته


برای تویی که چشمانم همیشه منتظر آمدن است


 ❤برای تویی که مرا جذب قلب  پاک خود کردی


 ❤برای تویی که همه ی وجودم را محو وجود خود کردی


برای تویی که قلبت پـاک است


 ❤برای تویی که در عشق ، قـلبت چه بی باک است


 ❤برای تویی که عـشقت معنای بودنم است


 ❤برای تویی که غمهایت معنای سوختنم است


 ❤برای تویی که عاشقانه دوستت دارم


  ❤و برای توییی که بی حد و مرز دوستت دارم

 

+نوشته شده در شنبه 11 تير 1390برچسب:,ساعت1:11توسط سامان | |

+نوشته شده در شنبه 11 تير 1390برچسب:,ساعت1:3توسط سامان | |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد